پایان عصر «پدر خوانده ها» در ترکمنصحرا

وقتی یاشولی ها و اجماع مردم را ناامید می کنند!


یادداشت مهمان: در انتخابات اخیر مجلس در شرق و غرب استان، بحث اجماع جدی شد. در انتخابات شوراهای شهر نیز به ویژه در گنبدکاووس، بحث یاشولی ها داستان مفصلی را پدید آورد. اما در نهایت هم در مجلس و هم در شورای شهر، این حرف اجماع و یاشولی ها بود که به کرسی نشست و مردم به این «بزرگان قوم خود» اعتماد کردند. به صلاحدید آنان عمل کردند و از حق قانونی خود گذشتند.

آزادی در انتخاب، مخفی بودن و برابر بودن هر رای موهبتی بود که نظریه سیاسی و دانش سیاستگذاری پس از تجربه هزاره ها و قرن ها به آن رسیده بود. دموکراسی، راهی بود که اگر کامل و بی عیب هم نبود، اما بهتر از راه ها و روش های دیگر بود. اما در نبود سازوکارهای حزبی که از دیگر ارکان نظام های مردم سالار دانسته می شود، مباحثی همچون یاشولی گری و اجماع (بخوانید همان آریستوکراسی جدید که قبل از دموکراسی نمونه تاریخی آن در یونان باستان تجربه شده بود) با هیاهوی «پدرخوانده» های منطقه به میان آمد و بهانه ای شد تا عده ای مطامع در خود را در دل آن جستجو کنند.

در غرب استان، برخی فعالان سیاسی که بعدا مشخص شد این جریان در جهت منافع آنان بوده است این وضعیت را «مدل سنتی احزاب» نامیدند و از آن استقبال کردند. در شرق استان نیز غوغای اجماع و یاشولی گری پر سر و صدا بود! و مردمی بودند که با احساسات پاک و خیرخواهی صادقانه تمام نیرو و توان خود را در خدمت «پدرخوانده های ترکمنصحرا» قرار دادند! ... و در پایان، شد آنچه که «پدرخوانده» ها می خواستند بشود!

اما نتایج این «شدن» (که مطابق توصیه «بزرگان قوم» ما «شدنی» شد) با آنچه مردم فکر می کردند و انتظار داشتند در فاصله بسیاری قرار داشت و دارد!

در غرب استان، از همان ماه های اول پس از انتخابات، بسیاری از مردم خودشان تبدیل به منتقد اصلی نتیجه بحث اجماع شدند و نارضایتی از نتیجه کار مشخص شد. اما حالا این پدرخوانده ها کجا بودند و هستند تا در مقابل احساسات صادقانه مردم پاسخگو باشند؟!

در بحث انتخابات شورای اسلامی شرق استان هم با عملکرد این «اعضای منتخب یاشولی ها» در روزهای اخیر و در توزیع فرصت ها در شورای اسلامی این شهر، باز هم این مردم بودند که از نتیجه کار دچار حیرت شدند! نتیجه کار با آنچه یاشولی ها وعده می دادند، بسیار فاصله دارد! اما حالا این پدرخوانده ها کجا بودند و هستند تا در مقابل احساسات صادقانه مردم پاسخگو باشند؟!

در مقابل سوالات مردم، یاشولی ها و اجماع کنندگان (بخوانید پدرخوانده ها) یا خود را بی خبر اعلام می کنند و یا می گویند که منتخبین پس از انتخاب شدن دیگر به حرف آنان گوش نمی کنند. و اصلا مدعی می شوند که خود این پدرخوانده ها نیز منتقد عملکرد این منتخبین هستند! آنها می خواهند مردم باور کنند که پدرخوانده ها هیچ گاه اشتباه نمی کنند! «پدرخوانده ها» همیشه حق به جانب هستند!

آقایانی که افراد باسابقه ای در امور سیاسی و اجتماعی ترکمنصحرا هستید! آقایان و خانم هایی که همیشه در موقع انتخابات مدعی دفاع از حق مردم هستید و به جای مردم تصمیم می گیرید! آقایان و عزیزانی که منتقدان خود را خائن، جاهل و یا ضدقومی اعلام می کنید! زمان پاسخگویی شما کی است؟ کی می خواهید در مقابل تصمیماتی که به جای مردم گرفته اید و با تهییج مردم با چندسال سرنوشت آنان بازی کرده اید، پاسخگو باشید؟

«پدرخوانده» های عزیز! در مقابل عملکرد نمایندگان مجلسی که با توصیه شما رای گرفته اند و در مقابل عملکرد اعضای شورای اسلامی که با هدایت شما وارد شورا شده اند، پاسخگو باشید! خودتان، خودتان را تبرئه نکنید!

«پدرخوانده» های عزیز! آیا همچنان باید اسیر لابی گری ها، قول ها و وعده های شما باشیم؟ بگذارید مردم خیر و صلاح خودشان را خودشان انتخاب کنند. بگذارید جوانان بااستعداد و توانای منطقه نیز خودشان را نشان بدهند. «پدرخوانده های عزیز ترکمنصحرا» کی می خواهید به وظیفه خطیر خود عمل کنید؟! وظیفه ای که در سایر مناطق جهان به آن می گویند: بازنشستگی!

«پدرخوانده های عزیز ترکمنصحرا»، لطفا لفاظی نکنید! در مقابل عملکرد منتخبین خود پاسخگو باشید! البته اگر می توانید!

 

نویسنده: فعال سیاسی گنبدکاووس

یک فعال دردمند ترکمنصحرا که از همین لحظه اعلام می کند بازنشسته شده است!

__

تحلیل ارائه شده، بیانگر دیدگاه های شخصی نویسنده آن است و Turkmen_Daily محتوای ارائه شده را الزاما رد یا تایید نمی کند.

اخبار ترکمن های جهان را در تلگرام دنبال کنید

__

دیدگاه دکتر عبدالرحمن دیه جی

درخصوص «پایان عصر "پدر خوانده ها" در ترکمنصحرا»

 

دکتر دیه جی (1): «با این نوشته موافق نیستم. چرا؟ ذات یاشولیگری در دوره ای که احزاب و مخصوصا احزاب قومی در آن اجازه فعالیت ندارند خوب و  ارزشمند است. چون آن آریستوکراسی ای که نویسنده مقاله بدان اشاره داشته پدیده ای نیست که سنت یاشولیگری به میان آورده باشد. بلکه باید مسئله را از نقطه عکسش نگاه کرد، یاشولیگری واکنشی است به محدودیتهای سیاسی حاکم بر جامعه و راه گریزی است در تاریکی که باید پاسش داشت. کسانی که با نیات خیر وارد حرکت مردمی یاشولیگری می شوند همیشه آماج حملات و تهمت ها قرار می گیرند. آنهایی که از سوی جمع انتخاب می شوند به تعریف و تمجیدش می پردازند و آنهایی که انتخاب نمی شوند علم دشمنی بر می افرازند. هر چند که قبلا قول اخلاقی داده اند و نتایج آن را پذیرفته اند. این واکنشهای غیرسیاسی و  واقع در مسیر قدرت طلبی،  از هیچ نظر پسندیده نیست. مورد دیگر این که یاشولیها کارشان ایجاد اتحاد و یکدلی بین مردم است و آنها تضمین دهنده عملکردهای کاندیداها نیستند. نمی توانند هم باشند. مگر احزاب می توانند بعد از انتخاب رئیس جمهور و  یا شورای شهر شهرهای کلان آنها کنترل کنند. اگر همه ارتباطی بین آنها وجود دارد به خاطر فعالیتهای قانونی احزاب است. ولی بیچاره افراد فعال ما که از کار و  زندگی و مشکلات خانوادگی شان می گذرند و در دوره ای خاص برای یکدلی و وحدت تلاش می کنند، آیا می توانند درون ارگانیزاسیون قانونی و دارای امکانات مادی، بعد از انتخابات نیز به فعالیت بپردازند؟ این واقعا بی انصافی است که ضعف اجرایی انتخاب شوندگان را به گردن آنها بیندازیم. و  به نظرم از سوی کسانی که از طرف یاشولیها انتخاب شده اند (2) این حملات مغرضانه انجام می شود. البته که در حرکت یاشولیگری ضعفهای زیادی وجود خواهد داشت. اما چرا به جای آن که نقصانها را به گردن آنها بیندازند، نمی گویند که چرا نباید در این مملکت و  در خطه ترکمن صحرا احزاب قومی داشته باشیم همان گونه که در بسیاری از کشورها از جمله ترکیه وجود دارد. چرا به این مسئله اعتراض نمی کنند و  افراد زحمتکش دیار خود را تضعیف و تحقیر می کنند. یاشولی گیری صورت مسئله است اگر واقعا می خواهید کار سیاسی بکنید ریشه مشکل را بچسبید. متشکرم . ع. دیه جی»

1- عبدالرحمن دیه جی، نویسنده و روزنامه نگار (مدیرمسئول هفته نامه صحرا) و ساکن کشور ترکیه است.

2- احتمالا باید «نشده اند» باشد.

__

تحلیل ارائه شده، بیانگر دیدگاه های شخصی نویسنده آن است و Turkmen_Daily محتوای ارائه شده را الزاما رد یا تایید نمی کند.

اخبار ترکمن های جهان را در تلگرام دنبال کنید

__

جوابیه فعال سیاسی گنبدی (*) به انتقادات دکتر دیه جی


آقای دیه جی و کسانی که منتقدین جریان یاشولی گری را متهم به سودجویی می کنید؟

چه پاسخی در برابر سودجویی افرادی که خودشان را یاشولی های مردم معرفی کرده اند دارید؟

 

نوشته اید که در نبودن حزب، این تنها راه باقی مانده برای فعالیت موثر سیاسی در ترکمنصحرا است؟ و نوشته اید که فقدان احزاب قومی یا همان اتنیک پارتی های مشابه ترکیه باعث شده است تا ترکمن ها چنین مسیری را انتخاب کنند؟

اما آیا این تنها راه پیش روی قومیت ها در صورت فراهم نبودن فضای حزبی است و آیا این به صلاح و مصلحت مردم است که وقتی نمی شود حزب قومی درست کرد، اختیارشان را به دست چند نفر بسپارند؟

نوشته اید که یاشولی های ما همگی خیرخواه هستند و این کاندیداها هستند که اگر موردنظر اجماع یا یاشولی ها باشند، تبدیل به مجیزگوی یاشولی ها می شوند و اگر موردنظر کاندیداها نباشند، دشمن آن ها خواهند شد. چرا باید اوضاع را اینقدر بغرنج کنیم و به مردم القا کنیم که این بهترین راه است. البته خود نیز در جایی اشاره کرده اید که مکانیزم یاشولی گری دارای اشکال است. ایا اشکال آن کمتر از جریان مرسوم انتخابات است که ما روش های مرسوم انتخاب شدن و انتخاب کردن را رها کنیم و چشممان را به دهان پدرخوانده ها بدوزیم؟!

فرض بگیریم این روش درستی است و یاشولی گری خوب است که حتی خود من قبل تر باور داشتم این روش درستی است. یاشولی گری را خوب می دانستم چون این افراد را معتمد مردم دانسته و باور داشتم انتخاب و شناخت آن ها از عموم مردم بالاتر است. اما باید یک نکته را فراموش نکنیم! یاشولی قرار است اصلح را به ما معرفی کند، حالا صلاحیت این یاشولی ها را چه کسی تعیین می کند؟! آیا فیلتر یا سنجه ای برای میزان معتمد بودن، «یاشولی بودن» و خیرخواه بودن این جمع وجود دارد؟ چقدر می توان ایمان داشت که اعضای یاشولی ها خودشان به دنبال سودجویی نباشند؟ اگر هم باید برای مقطعی کوتاه مانند انتخابات چشممان را بر روی این سوالات و شکاکیت ها ببندیم، چه تضمینی وجود دارد که افراد مورد نظر یاشولی ها بتواند به نحو درستی انتظارات مردم را برآورده کند.

اگر همان طور که خود نوشته اید یاشولی ها فقط راه را به مردم نشان می دهند و مسئولیتی در برابر عملکرد بعدی فرد منتخب ندارند، پس فایده به وجود آمدن یاشولی ها و راهنمایی کردن آنان چیست؟

اگر هم بر فرض مثال، یاشولی ها را همان احزاب بدانیم، مگر نه این است که اگر عملکرد یک حزب در دوره ای نامناسب بود، در دوره بعدی احتمالا از میزان محبوبیت آن کم می شود! حالا اگر یاشولی ها مانند حزب عمل می کنند، می بینیم که عملکردشان مناسب نیست و مردم ضرر کرده اند، آیا به مردم حق نمی دهید که دیگر مانند قبل از جریان یاشولی گری حمایت نکنند! چطور می شود از محبوبیت یک حزب یا بک جریان سیاسی کم شود، اما از محبوبیت یاشولی گری (یا همان بدل اتنیک پارتی که گفته اید) کم نشود!؟

بحث فلسفی بر سر اینکه دموکراسی خوب است یا آریستوکراسی نداریم، هر چند در این وضعیت هم بنده باور دارم که دموکراسی هر چه هست از جریانات آریستوکراسیک بهتر است، اما بحث ما بر سر نتایج این روش ها است!

عده ای جمع می شوند در مواقع انتخابات که غالبا خودشان از سیاسیون منطقه، رد صلاحیت شده ها و ... هستند. عده ای که به هر حال در جریانات سیاسی منطقه موثر هستند و همیشه هم این افراد حضور دارند. چرا نباید باور کنیم که بسیاری از این افراد خودشان از دل این «دورهم جمع شدن» ها و «داد یاشولی گری سر دادن» ها به دنبال جیب، فرصت و موقعیت ها شخصی و گروهی خودشان هستند. اگر هم بگوییم این فعالیت ها طبیعی است و در روند دموکراتیک اشکالی ندارد، خوب، مردم چرا باید به آن ها سواری بدهند؟ اگر همیشه این تهدید وجود دارد که:

1- اعضا و گروه های یاشولی ها ممکن است به نفع خود یا گروه خود لابی گری کنند و منافع عمومی را تضییع کنند.

2- این یاشولی ها مسئولیتی در قبال نتایج اجماع خود و در برابر نحوه عملکرد فرد یا افراد منتخب خود ندارند.

3- روش دقیقی هم برای مشخص کردن اینکه چه کسی واقعا یاشولی خیرخواه است و چه کسی یاشولی غیرخیرخواه است وجود ندارد.

چرا باید از چاله انتخابات عادی و آزاد که ممکن است مشکلاتی داشته باشد به چاه یاشولی گری که مشکلات آن به مراتب بیشتر است بیافتیم؟!

در ضمن، خود شما که فرد تحصیل کرده ای هستید، می دانید که خلاصه کردن کارکرد احزاب صرفا به ایام انتخابات چندان درست نیست و احزاب مسئولیت انتخاب ها، تهییج ها و راهنمایی های اشتباه خود را چه در مابین انتخابات و چه به قیمت انتخاب نشدن منتخب آن ها در دوره بعدی و یا کم شدن محبوبیت خود قبول می کنند.

اما شما می گویید که اگر یاشولی های ما هر چندبار هم اشتباه کنند، چون مسئولیتی در برابر عملکرد منتخبین خود ندارند، باز هم باید زیر چتر شعارهایی مانند وحدت قومی و همدلی قومی و ... محبوب بمانند! از ایشان انتقاد نشود چون ممکن است راه برای سودجویان فراهم شود! به چه قیمتی؟ به قیمت بازیچه شدن مردم؟ به قیمت فلاکت قومی؟ به قیمت انتخاب شدن نماینده ای، که انتخاب شدنش فقط ما را خوشحال کرده است و انتظاری در برابر مشکلات، بیکاری، بدبختی ها و گرفتاری ها از او نداریم؟

انتقاد ممنوع، چون ممکن است وحدت خدشه دار شود؟!

اما تکرار اشتباه آری، چون همین بس که وحدت ادعایی شما حفظ شده است و کاری به مشکلات اجتماعی و فقر و بیکاری و سایر گرفتاری های مردم نداریم؟ همین بس که یاشولی ها گفته اند و لازم نیست در برابر نتایج تصمیم ایشان از آن ها پرسش نماییم؟

آیا شما این را به مردم ترکمنصحرا پیشنهاد می کنید؟

آقای دیه جی! می توان زیبا صحبت کرد. از یاشولی ها و ... تمجید کرد و در میان مردم هیجان زده به عنوان «فلان دده» یا «فلان آقا» مشهور شد. اما شما و من خوب میدانیم که مسئولیت ما بسیار بیشتر از این ها است و آنچه را می دانیم به صلاح مردممان است باید گفت!

موفق باشید.

* نویسنده مطلب «پایان عصر "پدر خوانده ها" در ترکمنصحرا»

__

 

تحلیل ارائه شده، بیانگر دیدگاه های شخصی نویسنده آن است و Turkmen_Daily محتوای ارائه شده را الزاما رد یا تایید نمی کند.